پیرو برنامه ای که در گپ ادبی داریم، هر ماه به بررسی زندگی ، اشعار و اندیشه یکی از شعرای معاصر میپردازیم و این ماه را به قیصر امین پور _ یکی از شعرای خوب و توانمند معاصر که متاسفانه سال 86 از میان ما رخت بربست_ اختصاص دادیم و طی جلساتی که داشتیم درباره ی درون مایه اشعار و تناسبات موجود در شعر قیصر بحث کردیم.
در پایین تعدادی از اشعار قیصر وجود هست که در جلسات درباره ی آنها بحث و گفت گو کردیم. در پایان از دوستان خواهش میکنم اگر نظری ، نقدی یا صحبتی دارن در قسمت نظرات حتما منعکس کنند.
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام...
********************************
آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا»به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست
*****************************************
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند، غرورم
یک عمر پریشانیِ دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
****************************************
وقتی جهان از ریشه ی جهنم
آدم از عدم
و سعی
از ریشه های یأس می آید
وقتی که یک تفاوت ساده در حرف
کفتار را به کفترتبدیل می کند
باید به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان دل بست
نان را از هر طرف بخوانی نان است...
.